فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Consubstantiate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive
    هم‌سرشت کردن، هم‌گوهر کردن، دارای یک ذات یا طبیعت کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت consubstantiate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consubstantiate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consubstantiate

لغات نزدیک consubstantiate

پیشنهاد بهبود معانی