فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Consul

ˈkɑːnsl ˈkɒnsl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    کنسول، قنسول
    • - Napoleon Bonaparte was first consul.
    • - ناپلئون بناپارت کنسول اول بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد consul

  1. noun representative
    Synonyms: delegate, emissary, envoy, lawyer, legate

ارجاع به لغت consul

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consul

لغات نزدیک consul

پیشنهاد بهبود معانی