Legate

ˈleɡət ˈleɡət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار،بار گذاشتن، ار ، فرماندار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legate

  1. noun a member of a legation
    Synonyms:
    representative agent delegate deputy ambassador envoy emissary official emissary consul nuncio

ارجاع به لغت legate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/legate

لغات نزدیک legate

پیشنهاد بهبود معانی