فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Praxis

ˈprækˌsɪs ˈprækˌsɪs

شکل جمع:

praxes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

جامعه‌شناسی عمل یا رفتار مرسوم، عرف، رویه، عادت، خوی

The teachers emphasized the importance of praxis in the classroom.

معلمان بر اهمیت عرف در کلاس تأکید کردند.

Many universities emphasize the importance of praxis in their curriculum.

بسیاری از دانشگاه‌ها بر اهمیت رویه در برنامه‌ی درسی خود تاکید دارند.

noun uncountable

عمل (در مقابل تئوری)، اقدام، تمرین، کاربرد عملی، بخش عملی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The professor emphasized the importance of praxis in bridging the gap between theory and practice.

استاد بر اهمیت تمرین در پر کردن شکاف بین تئوری و عمل تاکید کرد.

The course emphasized the importance of praxis in applying learning to real-world situations.

این دوره بر اهمیت بخش عملی در به‌کارگیری یادگیری در موقعیت‌های دنیای حقیقی تاکید کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Without consistent praxis, athletes cannot reach their full potential.

بدون تمرین مداوم، ورزش‌کاران نمی‌توانند به پتانسیل کامل خود دست یابند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد praxis

  1. noun a habitual way of behaving
    Synonyms:
    habit way manner practice custom use usage exercise habitude wont consuetude practical usance

ارجاع به لغت praxis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «praxis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/praxis

لغات نزدیک praxis

پیشنهاد بهبود معانی