گذشتهی ساده:
warmed upشکل سوم:
warmed upسومشخص مفرد:
warms upوجه وصفی حال:
warming upشکلهای نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): warm-up و warmup
(چیزی یا کسی) گرم شدن یا کردن، داغ شدن یا کردن، حرارت دادن
The sun began to warm up the chilly morning air.
خورشید شروع به گرم کردن هوای سرد صبح کرد.
It’s important to warm up the car engine on a cold day.
گرم کردن موتور خودرو در یک روز سرد بسیار مهم است.
(قبلاز بازی یا اجرا) گرم کردن، آماده کردن، دستگرمی بازی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Before the play started, the actors warmed up the theatergoers with some improv games.
قبلاز شروع نمایش، بازیگران با چند بازی بداهه تماشاگران را گرم کردند.
The magician warmed up the spectators with quick tricks while they waited for the main act.
شعبدهباز با ترفندهای سریع تماشاگران را درحالیکه منتظر بازی اصلی بودند، آماده کرد.
(غذا) گرم کردن، داغ کردن
She decided to warm up the pizza in the oven.
او تصمیم گرفت پیتزا را در فر گرم کند.
Can you warm up the soup before serving it?
آیا میتوانید سوپ را قبلاز سرو داغ کنید؟
(مهمانی) گرم شدن یا کردن
The discussion will warm up once everyone shares their opinions.
وقتی همه نظرات خود را به اشتراک بگذارند، صحبت گرم میشود.
The discussion started to warm up when they introduced the new topic.
وقتی موضوع جدید را مطرح کردند، بحث گرم شد.
(قبلاز ورزش) گرم کردن، نرمش کردن
She took a moment to warm up before starting her workout.
او قبلاز شروع تمرین چند لحظه وقت گذاشت تا بدنش را گرم کند.
It's important to warm up your muscles before any intense workout.
مهم است که قبلاز هر تمرین سنگین عضلات خود را گرم کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «warm up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warm-up-2