با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Article

ˈɑːrt̬ɪkl ˈɑːtɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    articled
  • شکل سوم:

    articled
  • وجه وصفی حال:

    articling
  • شکل جمع:

    articles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
مقاله (در مجله یا روزنامه یا اینترنت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His article was published in a number of newspapers.
- مقاله‌ی او در چند روزنامه چاپ شد.
- She wrote an article about the benefits of veganism.
- مقاله‌ای درمورد فواید گیاه‌خواری مطلق نوشت.
noun countable B1
دستور زبان حرف تعریف، شناس‌واژه
- Don't forget to include the definite article before the noun.
- فراموش نکنید که حرف تعریف معین را پیش از اسم قرار دهید.
- The article "the" is used before a specific noun.
- شناس‌واژه‌ی the پیش از اسم خاص می‌آید.
noun countable
تکه، قلم، چیز، شیء
- an article of clothing
- یک تکه لباس
- Place the wet articles on the towel.
- چیزهای خیس را روی حوله بگذارید.
- The stolen articles were found.
- اشیای مسروقه پیدا شد.
noun countable
حقوق بند، ماده
- according to article 20 of the U.N. Charter
- طبق بند بیست منشور سازمان ملل‌ متحد
- one of the articles of the constitution
- یکی از بندهای قانون اساسی
noun
انگلیسی بریتانیایی حقوق کارآموزی وکالت (articles)
- The law student was excited to begin his articles
- دانشجوی حقوق برای شروع کارآموزی وکالت هیجان‌زده بود.
- Completing articles was an important step in his life.
- تکمیل کارآموزی وکالت گامی مهم در زندگی او بود.
verb - transitive
به گذراندن کارآموزی ملزم کردن
- The artist decided to article the talented young painter.
- این هنرمند تصمیم گرفت نقاش جوان بااستعداد را به گذراندن کارآموزی ملزم کند.
- an articled person
- شخصی که به گذراندن کارآموزی ملزم شده است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد article

  1. noun item, object
    Synonyms: commodity, dojigger, gizmo, piece, substance, thing, thingamabob, thingamajig, unit
  2. noun piece of writing
    Synonyms: beat, blurb, column, commentary, composition, discourse, editorial, essay, exposition, feature, item, paper, piece, scoop, spread, story, theme, think piece, treatise, write-up
  3. noun section of document
    Synonyms: branch, chapter, clause, detail, division, element, head, heading, item, matter, paragraph, part, passage, piece, point, portion, provision

Collocations

ارجاع به لغت article

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «article» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/article

لغات نزدیک article

پیشنهاد بهبود معانی