فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Commentary

ˈkɑːmənteri ˈkɒməntri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    commentaries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C1
    تفسیر، تقریظ، رشته یادداشت، (در جمع) گزارش رویداد
    • - news and news commentary
    • - خبر و تفسیر خبر
    • - His commentary on the Bible is very famous.
    • - سفر نگی که او بر انجیل نوشته بسیار معروف است.
    • - Caesar's commentaries
    • - شرح و تفاسیر سزار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد commentary

  1. noun analysis
    Synonyms: annotation, appreciation, comment, consideration, criticism, critique, description, discourse, exegesis, explanation, exposition, gloss, narration, notes, obiter dictum, observation, remark, review, treatise, voice-over

لغات هم‌خانواده commentary

ارجاع به لغت commentary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commentary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commentary

لغات نزدیک commentary

پیشنهاد بهبود معانی