فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Notes

گذشته‌ی ساده:

noted

شکل سوم:

noted

وجه وصفی حال:

noting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural A2

یادداشت، دست‌نوشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

From what I can make out it's a doctor's notes.

اون چیزی که من می‌فهمم اینه که این نوشته یادداشت‌های یه دکتره.

It's in my notes.

توی یادداشت‌هام نوشتمش.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد notes

  1. noun outline
    Synonyms:
    summary synopsis report record draft rough draft impressions annotation jottings marginalia

Collocations

compare notes

تبادل نظر کردن

تبادل‌نظر کردن، مشاوره و مباحثه کردن، کنکاش کردن

make notes

یادداشت کردن، خلاصه‌نویسی کردن

take notes

(به‌ویژه سر کلاس یا در کنفرانس‌ها) نت برداشتن، یادداشت برداشتن، خلاصه‌ی مطالب را نوشتن

ارجاع به لغت notes

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «notes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notes

لغات نزدیک notes

پیشنهاد بهبود معانی