گذشتهی ساده:
notedشکل سوم:
notedوجه وصفی حال:
notingیادداشت، دستنوشته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
From what I can make out it's a doctor's notes.
اون چیزی که من میفهمم اینه که این نوشته یادداشتهای یه دکتره.
It's in my notes.
توی یادداشتهام نوشتمش.
یادداشت کردن، خلاصهنویسی کردن
(بهویژه سر کلاس یا در کنفرانسها) نت برداشتن، یادداشت برداشتن، خلاصهی مطالب را نوشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «notes» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notes