شکل جمع:
critiquesنقد (نوشتاری دربارهی وضعیت یا سیستم سیاسی یا کار یا ایدههای یک فرد به ویژه بهصورت منفی)
His critique of the government's policies was very illuminating.
نقد او از سیاستهای دولت بسیار روشنگر بود.
The professor's critique of my essay was harsh but helpful.
نقد استاد دربارهی مقاله من تند اما مفید بود.
Her critique of the government's economic policies was scathing.
نقد او بر سیاستهای اقتصادی دولت تند بود.
The book provides a sharp critique of modern consumer culture.
این کتاب نقد تندی از فرهنگ مصرفگرایی مدرن ارائه میدهد.
نقد کردن، نظر دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She asked her friend to critique her latest painting.
او از دوستش خواست که در مورد تازهترین نقاشیاش نظر دهد.
The teacher critiqued the students' essays.
معلم انشاهای دانشآموزان را نقد کرد.
The panel will critique each performance based on several criteria.
هیئت داوران هر اجرا را براساس چندین معیار نقد خواهد کرد.
He offered to critique my presentation skills.
او پیشنهاد داد در مورد مهارتهای ارائهی من را نظر دهد.
نقد عمیق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «critique» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/critique