آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Buttoned-up

ˌbʌtndˈʌp ˌbʌtndˈʌp

معنی buttoned-up | جمله با buttoned-up

adjective

دکمه‌بسته، مرتب، رسمی (لباس)

He always arrives at work in a buttoned-up jacket and polished shoes.

او همیشه با ژاکت مرتب و کفش‌های واکس‌زده سر کار می‌آید.

Her buttoned-up blouse made her look very professional.

بلوز دکمه‌بسته‌اش او را بسیار حرفه‌ای نشان می‌داد.

adjective

تودار، محتاط، محافظه‌کار، خشک، رسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The manager's buttoned-up demeanor made it hard for the team to connect with him.

رفتار رسمی و خشک مدیر باعث شده بود اعضای تیم نتوانند با او ارتباط برقرار کنند.

Despite his buttoned-up appearance, he’s actually very warm once you get to know him.

با اینکه ظاهرش تودار است، اما وقتی با او آشنا شوی، خیلی گرم و صمیمی است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت buttoned-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buttoned-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buttoned-up

لغات نزدیک buttoned-up

پیشنهاد بهبود معانی