زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Buttoned-up

ˌbʌtndˈʌp ˌbʌtndˈʌp

معنی buttoned-up | جمله با buttoned-up

adjective

دکمه‌بسته، مرتب، رسمی (لباس)

He always arrives at work in a buttoned-up jacket and polished shoes.

او همیشه با ژاکت مرتب و کفش‌های واکس‌زده سر کار می‌آید.

Her buttoned-up blouse made her look very professional.

بلوز دکمه‌بسته‌اش او را بسیار حرفه‌ای نشان می‌داد.

adjective

تودار، محتاط، محافظه‌کار، خشک، رسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The manager's buttoned-up demeanor made it hard for the team to connect with him.

رفتار رسمی و خشک مدیر باعث شده بود اعضای تیم نتوانند با او ارتباط برقرار کنند.

Despite his buttoned-up appearance, he’s actually very warm once you get to know him.

با اینکه ظاهرش تودار است، اما وقتی با او آشنا شوی، خیلی گرم و صمیمی است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت buttoned-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buttoned-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buttoned-up

لغات نزدیک buttoned-up

پیشنهاد بهبود معانی