فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Self-absorbed

ˌselfəbˈsɔrbd ˌselfəbˈzɔːbd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خودبین، خودخواه، خودمحور، خودمدار، خودشیفته

She was too self-absorbed to notice the needs of others.

او خودبین‌تر از آن بود که متوجه نیازهای دیگران شود.

Self-absorbed politicians often dismiss the needs of the community.

سیاست‌مداران خودمحور اغلب نیازهای جامعه را نادیده می‌گیرند.

adjective

خودبینانه، خودخواهانه، خودمحورانه، خودمدارانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His self-absorbed attitude had made teamwork difficult.

رویکرد خودمحورانه‌ی او کار تیمی را دشوار کرده است.

Her self-absorbed comments were tiresome and unhelpful.

نظرات خودخواهانه‌ی او خسته‌کننده و بی‌فایده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-absorbed

  1. adjective a person who is preoccupied with their own thoughts, feelings, and interests, often to the exclusion of others

ارجاع به لغت self-absorbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-absorbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-absorbed

لغات نزدیک self-absorbed

پیشنهاد بهبود معانی