۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Self-absorbed

ˌselfəbˈsɔrbd ˌselfəbˈzɔːbd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خودبین، خودخواه، خودمحور، خودمدار، خودشیفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She was too self-absorbed to notice the needs of others.
- او خودبین‌تر از آن بود که متوجه نیازهای دیگران شود.
- Self-absorbed politicians often dismiss the needs of the community.
- سیاست‌مداران خودمحور اغلب نیازهای جامعه را نادیده می‌گیرند.
adjective
خودبینانه، خودخواهانه، خودمحورانه، خودمدارانه
- His self-absorbed attitude had made teamwork difficult.
- رویکرد خودمحورانه‌ی او کار تیمی را دشوار کرده است.
- Her self-absorbed comments were tiresome and unhelpful.
- نظرات خودخواهانه‌ی او خسته‌کننده و بی‌فایده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-absorbed

  1. adjective a person who is preoccupied with their own thoughts, feelings, and interests, often to the exclusion of others

ارجاع به لغت self-absorbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-absorbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-absorbed

لغات نزدیک self-absorbed

پیشنهاد بهبود معانی