با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Self-abuse

ˈselfəˈbjuːs selfəˈbjuːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    خودپست‌شماری، سرزنش خود
    • - Self-abuse can lead to feelings of guilt and shame.
    • - خودپست‌شماری می‌تواند منجر به احساس گناه و شرم شود.
    • - The therapist helped her overcome years of self-abuse and learn to appreciate herself.
    • - تراپیست به او کمک کرد تا بر سال‌ها سرزنش خود غلبه کند و یاد بگیرد که از خود قدردانی کند.
  • noun uncountable
    قدیمی استمنا، جلق
    • - Despite the stigma surrounding self-abuse, it is a common practice among both men and women of all ages.
    • - علی‌رغم انگی که درباره‌ی استمنا وجود دارد، این کار عمل رایجی در بین مردان و زنان در تمام سنین است.
    • - Some individuals may feel guilt or shame about self-abuse due to societal or cultural beliefs.
    • - برخی از افراد ممکن است در مورد خود جلق به دلیل اعتقادات اجتماعی یا فرهنگی احساس گناه یا شرم کنند.
  • noun uncountable
    خودآزاری
    • - Self-abuse can lead to serious physical and mental health problems.
    • - خودآزاری می‌تواند منجر به مشکلات جدی سلامت جسمی و روانی شود.
    • - Self-abuse is often a result of underlying emotional issues that need to be addressed.
    • - خودآزاری اغلب نتیجه‌ی مسائل عاطفی اساسی‌ای است که باید به آن‌ها توجه شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد self-abuse

  1. noun Manual stimulation of your own genital organ for sexual pleasure
    Synonyms: self-destruction, masochism, self-stimulation, self-murder

ارجاع به لغت self-abuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-abuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-abuse

لغات نزدیک self-abuse

پیشنهاد بهبود معانی