با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Self-acting

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    خودکار، اتوماتیک
    • - The self-acting machine completed the task without any human intervention.
    • - دستگاه خودکار این کار را بدون دخالت انسان انجام داد.
    • - The self-acting door opens automatically when someone approaches it.
    • - در اتوماتیک زمانی که کسی به آن نزدیک می‌شود، به‌طور خودکار باز می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد self-acting

  1. adjective Designed to activate or move or regulate itself
    Synonyms: mechanical, self-propellent, self-activating, automated, self-moving, self-regulating

ارجاع به لغت self-acting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-acting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-acting

لغات نزدیک self-acting

پیشنهاد بهبود معانی