آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Automated

ˈɑːt̬əmeɪt̬ɪd ˈɔːtəmeɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

automates

وجه وصفی حال:

automating

معنی automated | جمله با automated

adjective

خودکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

an automated system

سیستم خودکار

a fully automated process

فرایندی کاملاً خودکار

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an automated production line

خط تولید خودکار

Automated check-in machines are common in airports.

دستگاه‌های چک-این خودکار در فرودگاه‌ها رایج هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد automated

  1. adjective made or done by a machine
    Synonyms:
    automatic mechanical motorized electronic computerized programmed semiautomatic machine-driven machine-controlled self-operative self-working self-directed self-winding self-regulative cybernetic mechanized mechano-electronic untouched by human hands self-lighting self-dumping self-cooking
    Antonyms:
    manual by-hand
  1. noun
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده automated

سوال‌های رایج automated

وجه وصفی حال automated چی میشه؟

وجه وصفی حال automated در زبان انگلیسی automating است.

سوم‌شخص مفرد automated چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد automated در زبان انگلیسی automates است.

ارجاع به لغت automated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «automated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/automated

لغات نزدیک automated

پیشنهاد بهبود معانی