Manual

ˈmænjuəl ˈmænjuəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    manuals
  • صفت تفضیلی:

    more manual
  • صفت عالی:

    most manual

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دستی، وابسته به‌دست، انجام شده با دست، کتاب دستی، نظام‌نامه، مقررات، کتاب راهنما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun adjective
دستی، کتاب راهنما
- manual dexterity
- مهارت یدی
- manual work
- کار با دست
- Do you want a car with automatic (gearshift) or manual gearshift?
- اتومبیل با دنده‌ی اتوماتیک می‌خواهید یا (دنده‌ی) دستی؟
- a manual choke
- ساسات دستی
- a manual typewriter
- ماشین تحریر غیربرقی (دستی)
- a training manual
- بنیاد نامه‌ی آموزشی
- a manual of radio repair
- راهنمای تعمیر رادیو
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manual

  1. adjective done by hand
    Synonyms:
    standard physical human hand-operated not automatic
    Antonyms:
    automatic automated
  1. noun book giving instruction
    Synonyms:
    textbook text book guide handbook reference book primer workbook guidebook cookbook compendium schoolbook bible enchiridion

ارجاع به لغت manual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manual

لغات نزدیک manual

پیشنهاد بهبود معانی