ذکر، ورد، مانترا (نوعی سرود یا ذکر در آیین هندو)
She repeated her mantra every morning to start the day with positivity.
او مانترای خود را هر روز صبح تکرار میکرد تا روز را با انرژی مثبت شروع کند.
He found solace in the repetition of his mantra during times of stress.
او در مواقع استرس از تکرار ذکر خود آرامش مییافت.
تکیهکلام، عبارت تأکیدی، ورد زبان، شعار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The athlete's mantra was "never give up" as he pushed himself to the finish line.
شعار این ورزشکار «هرگز تسلیم نشو» بود، زیرا او خود را به خط پایان رساند.
Her mantra for success was "work hard, stay humble."
شعار او برای موفقیت این بود: «سخت کار کن، متواضع بمان».
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mantra» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mantra