امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Book

bʊk bʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    booked
  • شکل سوم:

    booked
  • سوم‌شخص مفرد:

    books
  • وجه وصفی حال:

    booking
  • شکل جمع:

    books

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
کتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The writing of this book took ten years.
- نگارش این کتاب ده سال طول کشید.
- a book of poetry
- کتاب شعر
- a book of history
- کتاب تاریخ
noun countable A1
دفتر
- He is going to help me go over my books.
- در رسیدگی به دفاترم به من کمک خواهد کرد.
- an account book
- دفتر حساب
noun countable
سفر (بخشی که از کتاب بزرگ که خود چند فصل دارد مثل کتاب مقدس)
- I just finished reading the book of Job.
- تازه خواندن سفر ایوب را تمام کردم.
- Many scholars believe The Book of Job to be one of the oldest texts in the Bible.
- بسیاری از محققان معتقدند سفر ایوب یکی از قدیمی‌ترین متون کتاب مقدس است.
noun countable C2
کتابچه، دفترچه (تمبر و بلیت و غیره)
- I need to buy a book of stamps to mail these letters.
- برای ارسال این نامه‌ها باید کتابچه‌ی تمبر بخرم.
- The price of a book of stamps has increased.
- قیمت دفترچه‌ی تمبر افزایش یافته است.
noun plural
اقتصاد دفاتر حساب (books)
- The accounting department maintains all the books.
- واحد حسابداری همه‌ی دفاتر حساب را نگهداری می‌کند.
- Can you please fetch me the books from the accounting department?
- آیا می‌شه لطفاً دفاتر حساب رو از حسابداری برام بیاری؟
verb - intransitive verb - transitive A2
رزرو کردن (اتاق و جا و غیره)، جا و اتاق و غیره رزرو کردن
- I have booked two seats on the next flight.
- دو صندلی در پرواز بعدی رزرو کرده‌ام.
- I need to book a table at the restaurant.
- باید برای شام در رستوران میز رزرو کنم.
verb - transitive
مشخصات ... را نوشتن، یادداشت کردن (توسط پلیس در دفتر کلانتری)، نام یا شماره‌ی ... یادداشت کردن (توسط داور مسابقه به دلیل نقض مقررات)
- I was booked for speeding yesterday.
- دیروز پلیس اسمم را به‌ دلیل سرعت زیاد یادداشت کرد.
- The referee decided to book the player.
- داور تصمیم گرفت نام بازیکن را یادداشت کند.
verb - transitive
حقوق متهم کردن، اتهام وارد کردن (به جرم)
- The police officer plans to book the thief for theft.
- افسر پلیس قصد دارد دزد را برای سرقت متهم کند.
- The prosecutor will book the defendant.
- دادستان به متهم اتهام وارد خواهد کرد.
noun
دین کتاب مقدس (با B بزرگ)
- Many people find solace in reading the Book.
- بسیاری از مردم با خواندن کتاب مقدس آرامش می‌یابند.
- The words of the Book have the power to inspire and uplift.
- واژگان کتاب مقدس قدرت الهام بخشیدن و نشاط بخشیدن را دارند.
noun countable
سینما و تئاتر اپرانامه
- The book for the new opera was just delivered to the composer.
- اپرانامه‌ی جدید به‌تازگی به آهنگساز تحویل داده شد.
- The author spent years writing the book.
- این نویسنده سال‌ها برای نوشتن این اپرانامه وقت گذاشته است.
noun
متن (نمایشنامه)
- The director handed me the book for the upcoming performance.
- کارگردان متن را برای اجرای آتی در اختیار من قرار داد.
- The director handed out copies of the script book to the actors.
- کارگردان نسخه‌هایی از متن نمایشنامه را در اختیار بازیگران قرار داد.
noun countable
مسئول شرط‌بندی
- The book collected all the bets.
- مسئول شرط‌بندی تمام شرط‌ها را جمع‌آوری کرد.
- The book carefully monitored all the bets placed on the boxing match.
- مسئول شرط‌بندی به‌دقت تمام شرط‌بندی‌های انجام‌شده در مسابقه‌ی بوکس را زیر نظر داشت.
noun countable
دفتر ثبت (شرط‌بندی)
- I placed a bet in the book.
- در دفتر ثبت شرط خودم را نوشتم.
- She looked at the book to see the points.
- برای دیدن امتیازها به دفتر ثبت نگاه کرد.
adjective
برگرفته از کتاب، وابسته به کتاب، کتابی
- His book knowledge lacked practical application in the real world.
- دانش کتابی او در دنیای واقعی کاربرد عملی نداشت.
- The professor's lecture focused on book concepts rather than hands-on examples.
- سخنرانی استاد به جای مثال‌های عملی، بر مفاهیم برگرفته از کتاب متمرکز بود.
slang verb - intransitive
دررفتن، بیرون زدن
- I need to book before the traffic gets worse.
- قبل از بدتر شدن ترافیک باید دربرم.
- He decided to book out of the meeting early.
- تصمیم گرفت زودتر از جلسه بزنه بیرون.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد book

  1. noun published document
    Synonyms:
    album atlas bestseller bible booklet brochure codex compendium copy dictionary dissertation edition encyclopedia essay fiction folio handbook hardcover leaflet lexicon magazine manual monograph nonfiction novel octavo offprint omnibus opus opuscule pamphlet paperback periodical portfolio preprint primer publication quarto reader reprint roll scroll softcover speller text textbook thesaurus tome tract treatise vade mecum volume work writing
  1. noun account; diary
    Synonyms:
    agenda album list notebook pad record register roster
  1. verb register, arrange for
    Synonyms:
    bespeak bill charter engage enroll enter hire line up make reservation order organize pencil in preengage procure program reserve schedule set up sew up
    Antonyms:
    bow out cancel
  1. verb arrest
    Synonyms:
    accuse charge prefer charges take into custody
    Antonyms:
    exonerate free let go

Phrasal verbs

  • book in

    رزرو کردن، در دفتر هتل ثبت نام کردن و جا گرفتن

  • booked up

    (رستوران و هتل و هواپیما و غیره) پر

Collocations

  • reference book

    کتاب مرجع (کتابی که برای دسترسی به اطلاعاتی مشخص به بخش معینی از آن رجوع می‌‏شود)

  • book club

    باشگاه کتاب‌خوانان، انجمن کتاب‌خوانی، باشگاه دوستداران کتاب (گروهی از مردم که به‌صورت منظم دور هم جمع می‌شوند تا درباره‌ی کتابی که همه خوانده‌اند صحبت کنند)

    باشگاه کتاب‌خوانی، انجمن کتاب‌خوانی (مجموعه‌ای که کتاب‌های منتخب را با قیمت‌های پایین‌تر به اعضا یا مشترکین خود می‌فروشد)

Idioms

  • by the book

    طبق قوانین، در چهارچوب مقررات، براساس مقررات

  • don't judge a book by its cover

    از روی ظاهر قضاوت نکن، نمی‌شه فقط از روی ظاهر قضاوت کرد (ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را)

  • little black book

    (عامیانه) کتابی که حاوی نام و آدرس دوستان دختر و معشوقه‌ها باشد

  • be in someone's black book

    در کتاب (یا لیست) سیاه کسی بودن، مورد طرد یا دشمنی قرار گرفتن

  • like a book

    1- به زبان کتابی، لفظ قلم 2- با فهم کامل، به‌طور واضح و آشکار

  • every trick in the book

    همه‌ی دوز و کلک‌ها، هر کار لازم برای رسیدن به موفقیت

سوال‌های رایج book

معنی beard به فارسی چی میشه؟

کتاب (book) یکی از واژه‌های پرکاربرد در زبان انگلیسی است که به معنای یک مجموعه‌ از صفحات نوشته‌شده، چاپ‌شده یا الکترونیکی است که به هم متصل شده‌اند و معمولاً در مورد موضوع خاصی اطلاعات، داستان، یا دانش را ارائه می‌دهند. کتاب‌ها می‌توانند به شکل‌های مختلفی وجود داشته باشند، از جمله کتاب‌های داستان، کتاب‌های آموزشی، کتاب‌های علمی، و کتاب‌های مرجع.

معانی مختلف کتاب

1. کتاب داستان: این نوع کتاب‌ها معمولاً شامل داستان‌هایی خیالی هستند که به قصد سرگرمی نوشته شده‌اند. این داستان‌ها می‌توانند شامل رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، و ادبیات کودکانه باشند.

2. کتاب مرجع: این نوع کتاب‌ها معمولاً شامل اطلاعات خاصی هستند که به عنوان منبعی برای تحقیق یا مطالعه مورد استفاده قرار می‌گیرند. دیکشنری‌ها، دائره‌المعارف‌ها، و کتاب‌های راهنما از این دسته‌اند.

3. کتاب آموزشی: کتاب‌هایی که به منظور یادگیری و آموزش نوشته شده‌اند. این کتاب‌ها ممکن است شامل متون درسی، تمرینات، و توضیحات علمی باشند.

4. کتاب‌های الکترونیکی: با پیشرفت فناوری، کتاب‌ها به شکل دیجیتال نیز منتشر می‌شوند. این نوع کتاب‌ها معمولاً در دستگاه‌های الکترونیکی مانند تبلت‌ها و گوشی‌های هوشمند قابل دسترسی هستند.

تاریخچه کتاب

کتاب‌ها تاریخچه‌ای طولانی دارند. اولین کتاب‌ها به شکل دست‌نوشته‌ها بر روی پاپیروس یا چرم نوشته می‌شدند. با اختراع چاپ در قرن پانزدهم توسط یوهانس گوتنبرگ، تولید کتاب‌ها آسان‌تر و سریع‌تر شد و به این ترتیب، کتاب‌ها به یکی از اصلی‌ترین منابع انتشار دانش و اطلاعات تبدیل شدند.

نکات جالب درباره کتاب

1. کتابخانه‌ها: کتابخانه‌ها به عنوان مکان‌هایی برای جمع‌آوری و نگهداری کتاب‌ها، نقش مهمی در ترویج فرهنگ خواندن و یادگیری دارند. بزرگ‌ترین کتابخانه‌های جهان، مانند کتابخانه کنگره ایالات متحده، میلیون‌ها عنوان کتاب را در خود جای داده‌اند.

2. کتاب‌های پرطرفدار: برخی کتاب‌ها در طول تاریخ به عنوان پرفروش‌ترین کتاب‌ها شناخته شده‌اند. مثلاً، "هری پاتر" نوشته جی.K. رولینگ و "دنیای سوفی" نوشته یوستین گوردر از جمله این کتاب‌ها هستند.

3. کتاب‌های مقدس: بسیاری از فرهنگ‌ها و ادیان دارای کتاب‌های مقدسی هستند که حاوی آموزه‌ها و اصول اخلاقی آن‌ها می‌باشند. به عنوان مثال، قرآن در اسلام، انجیل در مسیحیت و وداها در هندوئیسم.

4. کتاب‌های هنری: برخی کتاب‌ها به عنوان آثار هنری شناخته می‌شوند. این کتاب‌ها معمولاً شامل تصاویر زیبا و طراحی‌های خاص هستند و می‌توانند به عنوان مجموعه‌های هنری نیز مورد استفاده قرار گیرند.

ارجاع به لغت book

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «book» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/book

لغات نزدیک book

پیشنهاد بهبود معانی