فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Programmed

ˈproʊ.ɡræmd ˈprəʊ.ɡræmd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

برنامه‌ریزی‌شده

The programmed software ensured accurate data analysis.

این نرم‌افزار برنامه‌ریزی‌شده تجزیه‌وتحلیل دقیق داده‌ها را تضمین می‌کند.

The programmed thermostat automatically adjusted the temperature based on the time of day.

ترموستات برنامه‌ریزی‌شده دما را براساس زمان روز به طور خودکار تنظیم می‌کند.

adjective

روان‌شناسی زیست‌شناسی سلامت روان فطری، سرشتی، ذاتی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The programmed behavior of birds in migration is truly remarkable.

رفتار فطری پرندگان در مهاجرت واقعاً قابل توجه است.

Our programmed behavior determines many aspects of our physical and mental characteristics.

رفتار سرشتی ما جنبه‌های بسیاری از ویژگی‌های جسمی و روانی ما را تعیین می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد programmed

  1. adjective
    Synonyms:
    scheduled slated lined up

ارجاع به لغت programmed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «programmed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/programmed

لغات نزدیک programmed

پیشنهاد بهبود معانی