گذشتهی ساده:
automatedشکل سوم:
automatedسومشخص مفرد:
automatesوجه وصفی حال:
automatingبهصورت خودکار درآوردن، بهطور خودکار عمل کردن، خودکار بودن
خود کار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the plan to automate the mills
برنامهی ماشینی کردن (خودکار کردن) آسیابها
Teaching is also being automated.
تدریس نیز دارد ماشینی میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «automate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/automate