Computerized

American: kəmˈpjuːtəˌraɪzd British: kəmˈpjuːtəraɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    computerizes
  • وجه وصفی حال:

    computerizing

معنی

verb - transitive
کامپیوتری، کامپیوتری‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد computerized

  1. adjective electronic
    Synonyms:
    digital automated programmed cybernated

ارجاع به لغت computerized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «computerized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/computerized

لغات نزدیک computerized

پیشنهاد بهبود معانی