Computerless

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بدون کامپیوتر، بدون رایانه، بی‌رایانه، بی‌کامپیوتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- In a computerless world, people relied heavily on books and face-to-face communication.
- در دنیای بدون رایانه، مردم به‌شدت به کتاب‌ها و ارتباطات چهره‌به‌چهره متکی بودند.
- His computerless lifestyle has brought him a sense of peace and reduced distractions.
- سبک زندگی بدون کامپیوتر او، احساس آرامش و کاهش حواس‌پرتی را برایش به ارمغان آورده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد computerless

  1. adjective a state or condition of being without a computer or the absence of computer-related technology

ارجاع به لغت computerless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «computerless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/computerless

لغات نزدیک computerless

پیشنهاد بهبود معانی