فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Automation

ˌɑːt̬əˈmeɪʃn ˌɔːtəˈmeɪʃn

شکل جمع:

automations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

کنترل و هدایت دستگاهی به‌طور خودکار، دستگاه تنظیم خودکار

noun

خودکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the automation of the automotive industry

خودکار کردن صنعت اتومبیل‌سازی

automation in teaching

کاربرد دستگاه‌های خودکار در آموزش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد automation

  1. noun machine control
    Synonyms:
    mechanization industrialization computerization

لغات هم‌خانواده automation

  • noun
    automation

ارجاع به لغت automation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «automation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/automation

لغات نزدیک automation

پیشنهاد بهبود معانی