سومشخص مفرد:
motorizesوجه وصفی حال:
motorizingمجهزشده با موتور، موتوریزهشده، موتوریشده، موتوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a motorized wheelchair
ویلچر مجهز به موتور
The advent of motorized transportation further improved communications.
اختراع وسایل حملونقل مجهز به موتور رفتوآمدها را آسان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «motorized» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/motorized