با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Motorized

ˈmoʊtəraɪzd ˈməʊtəraɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    motorizes
  • وجه وصفی حال:

    motorizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مجهزشده با موتور، موتوریزه‌شده، موتوری‌شده، موتوری
- a motorized wheelchair
- ویلچر مجهز به موتور
- The advent of motorized transportation further improved communications.
- اختراع وسایل حمل‌ونقل مجهز به موتور رفت‌وآمدها را آسان کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motorized

  1. adjective power-driven
    Synonyms: mechanical, mechanized, powered

ارجاع به لغت motorized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motorized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motorized

لغات نزدیک motorized

پیشنهاد بهبود معانی