آخرین به‌روزرسانی:

Electronic

iˌlekˈtrɑːnɪk ˌelɪkˈtrɒnɪk / / ɪˌlek-

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

الکترونیکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

electronic keyboard

(کامپیوتر) صفحه‌کلید الکترونیکی

electronic publishing

نشر کامپیوتری، نشر الکترونیکی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد electronic

  1. adjective photoelectric
    Synonyms:
    photoelectronic computerized voltaic thermionic cathodic autoelectronic anodic

لغات هم‌خانواده electronic

  • adjective
    electronic

ارجاع به لغت electronic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electronic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/electronic

لغات نزدیک electronic

پیشنهاد بهبود معانی