فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سرو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

درخت همیشه سبز

فونتیک فارسی

sarv
اسم

گیاه‌شناسی cypress

این سرو از کهن‌ترین درختان بومی اینجاست و قدمت آن به دوره‌ی دایناسورها برمی‌گردد.

This cypress is the patriarch of native trees, going back to the time of the dinosaurs.

سرو در باغ به رقص آمده و ...

Cypress are dancing in the garden and ...

پرتاب توپ در بازی

فونتیک فارسی

serv
اسم

ورزش service, serve

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

نوبت سرو زدن کیست؟

Whose service is it?

برگرداندن سرو او خیلی دشوار است.

It is very hard to return his serve.

دادن خوردنی و نوشیدنی

فونتیک فارسی

serv
اسم

serve, service

سرآشپز یک سرو کامل استیک را تهیه کرد.

The chef prepared a perfect serve of steak.

این رستوران سرو عالی‌ای را برای غذا و نوشیدنی ارائه می‌دهد.

The restaurant offers excellent service for both food and drinks.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرو

  1. مترادف:
    سروبن درخت سرو
  1. مترادف:
    سرویس

ارجاع به لغت سرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرو

لغات نزدیک سرو

پیشنهاد بهبود معانی