۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

سرو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

درخت همیشه سبز

فونتیک فارسی

sarv
اسم
گیاه‌شناسی cypress

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- این سرو از کهن‌ترین درختان بومی اینجاست و قدمت آن به دوره‌ی دایناسورها برمی‌گردد.

- This cypress is the patriarch of native trees, going back to the time of the dinosaurs.

- سرو در باغ به رقص آمده و ...

- Cypress are dancing in the garden and ...
پرتاب توپ در بازی

فونتیک فارسی

serv
اسم
ورزش service, serve

- نوبت سرو زدن کیست؟

- Whose service is it?

- برگرداندن سرو او خیلی دشوار است.

- It is very hard to return his serve.
دادن خوردنی و نوشیدنی

فونتیک فارسی

serv
اسم
serve, service

- سرآشپز یک سرو کامل استیک را تهیه کرد.

- The chef prepared a perfect serve of steak.

- این رستوران سرو عالی‌ای را برای غذا و نوشیدنی ارائه می‌دهد.

- The restaurant offers excellent service for both food and drinks.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرو

  1. مترادف:
    سروبن درخت سرو
  1. مترادف:
    سرویس

ارجاع به لغت سرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرو

لغات نزدیک سرو

پیشنهاد بهبود معانی