committed, surety, engaged, wedded to, liable, party to contract or agreement, obligated, dedicated, bound, sponsor
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
امت با ایمان و متعهد
the communion of the faithful and the committed
متعهد کردن
to obligate
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «متعهد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/متعهد