آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۹ خرداد ۱۴۰۴

    Scoop

    skuːp skuːp

    گذشته‌ی ساده:

    scooped

    شکل سوم:

    scooped

    سوم‌شخص مفرد:

    scoops

    وجه وصفی حال:

    scooping

    شکل جمع:

    scoops

    معنی scoop | جمله با scoop

    noun countable

    اسکوپ، قاشق بستنی، قاشق، ملاقه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The gardener used a scoop to carefully transplant the delicate seedlings.

    باغبان از یک قاشق برای کاشت نهال‌های ظریف استفاده کرد.

    The ice cream shop uses a large scoop.

    بستنی‌فروشی از یک اسکوپ بزرگ استفاده می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She used a scoop to dig out the perfect amount of flour for the recipe.

    او از یک قاشق برای بیرون آوردن مقدار مناسب آرد برای دستور غذا استفاده کرد.

    noun countable

    اسکوپ (مقدار نگهداری‌شده توسط یک قاشق بستنی)، پیمانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She gave me two scoops of ice cream.

    به من دو اسکوپ بستنی داد.

    He added a scoop of sugar to his coffee.

    یک پیمانه شکر به قهوه‌اش اضافه کرد.

    noun singular countable informal

    خبر داغ، خبر دست‌اول

    Everyone rushed to buy the newspaper with the latest scoop on the scandal.

    همه هجوم آوردند تا روزنامه را با آخرین اخبار داغ رسوایی بخرند.

    The reporter had an exclusive scoop about the celebrity's secret wedding.

    گزارشگر یک خبر دست‌اول اختصاصی در مورد عروسی مخفیانه‌ی این سلبریتی داشت.

    verb - transitive

    (با اسکوپ، ملاقه، مشت یا ...) چیزی را برداشتن، ریختن، گذاشتن

    She scooped the ice-cream on the plate.

    بستنی را با ملاقه در بشقاب گذاشت.

    The tractor scooped the dirt off the road and dumped it into the truck.

    تراکتور خاک‌ها را از جاده برمی‌داشت و داخل کامیون خالی می‌کرد.

    verb - transitive

    کسب کردن، به دست آوردن، از آن خود کردن، درو کردن، بردن (آرا یا جوایز)

    His proposal scooped up overwhelming support from the council.

    پیشنهادش حمایت قاطع شورا را به دست آورد.

    The film scooped all the major categories at the Oscars.

    آن فیلم، همه‌ی جوایز مهم اسکار را یک‌جا برد.

    verb - transitive

    سبقت گرفتن، پیشی گرفتن، زودتر منتشر کردن (خبر)

    He’s known for always scooping the biggest stories in town.

    او به خاطر انتشار زودهنگام بزرگ‌ترین اخبار شهر شناخته می‌شود.

    The journalist scooped the others by revealing the scandal first.

    آن خبرنگار با افشای زودهنگام رسوایی، از بقیه سبقت گرفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scoop

    1. noun utensil, tool for shovelling
      Synonyms:
      shovel tool for shovelling spade spoon ladle dipper bail trowel
    1. noun previously secret information that is suddenly public
      Synonyms:
      news revelation sensation exclusive beat exposé inside story
    1. verb dig up; shovel
      Synonyms:
      dig excavate remove dig out clear away empty scrape hollow ladle bail lift take up sweep away sweep up gather dip lade pick up gouge grub spade

    سوال‌های رایج scoop

    گذشته‌ی ساده scoop چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده scoop در زبان انگلیسی scooped است.

    شکل سوم scoop چی میشه؟

    شکل سوم scoop در زبان انگلیسی scooped است.

    شکل جمع scoop چی میشه؟

    شکل جمع scoop در زبان انگلیسی scoops است.

    وجه وصفی حال scoop چی میشه؟

    وجه وصفی حال scoop در زبان انگلیسی scooping است.

    سوم‌شخص مفرد scoop چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد scoop در زبان انگلیسی scoops است.

    ارجاع به لغت scoop

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «scoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scoop

    لغات نزدیک scoop

    • - sconce
    • - scone
    • - scoop
    • - scooper
    • - scoopful
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.