آخرین به‌روزرسانی:

Clear Away

American: ˈklɪrəˈweɪ British: klɪərəˈweɪ

معنی‌ها و نمونه‌جمله

phrasal verb C1

(بساط، میز و غیره) برچیدن، جمع کردن

After dinner, we cleared away the dishes.

پس از شام ظرف‌ها را جمع کردیم.

phrasal verb

ناپدید شدن، رفتن، برطرف کردن، دور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
phrasal verb

(ابر) عبور کردن، رد شدن، گذشتن، (مه) برخاستن، رفتن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clear away

  1. phrasal verb leave, disappear

ارجاع به لغت clear away

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clear away» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clear away

لغات نزدیک clear away

پیشنهاد بهبود معانی