شکل جمع:
ladlesملاقه
The chef used a ladle to scoop the hot soup into bowls.
سرآشپز از ملاقه برای ریختن سوپ داغ در کاسه استفاده کرد.
She dipped the ladle into the pot.
ملاقه را در قابلمه گذاشت.
با ملاقه کشیدن، با ملاقه برداشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He ladled a bowl of soup for himself.
او با ملاقه یک کاسه سوپ برای خود کشید.
He ladles the homemade sauce onto the pasta.
سس خانگی را با ملاقه روی پاستا ریخت.
پاتیل (ظرفی با پوشش نسوز که فلز مذاب از کوره در آن ریخته و به وسیلهی آن به قالبها منتقل میشود)
The ladle was filled with hot liquid steel.
پاتیل با فولاد مایع داغ پر شده بود.
The foundry worker used a ladle to transfer the molten metal from the furnace to the mold.
کارگر ریختهگری از پاتیل برای انتقال فلز مذاب از کوره به قالب استفاده میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ladle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ladle