فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ladle

ˈleɪdl ˈleɪdl

شکل جمع:

ladles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ملاقه

The chef used a ladle to scoop the hot soup into bowls.

سرآشپز از ملاقه برای ریختن سوپ داغ در کاسه استفاده کرد.

She dipped the ladle into the pot.

ملاقه را در قابلمه گذاشت.

verb - transitive

با ملاقه کشیدن، با ملاقه برداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He ladled a bowl of soup for himself.

او با ملاقه یک کاسه سوپ برای خود کشید.

He ladles the homemade sauce onto the pasta.

سس خانگی را با ملاقه روی پاستا ریخت.

noun countable

پاتیل (ظرفی با پوشش نسوز که فلز مذاب از کوره در آن ریخته و به وسیله‌ی آن به قالب‌ها منتقل می‌شود)

The ladle was filled with hot liquid steel.

پاتیل با فولاد مایع داغ پر شده بود.

The foundry worker used a ladle to transfer the molten metal from the furnace to the mold.

کارگر ریخته‌گری از پاتیل برای انتقال فلز مذاب از کوره به قالب استفاده می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ladle

  1. verb to take a substance, as liquid, from a container by plunging the hand or a utensil into it
    Synonyms:
    dip scoop bail lade laden
  1. noun
    Synonyms:
    vessel spoon pour serve dipper skimmer calabash cyathus

ارجاع به لغت ladle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ladle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ladle

لغات نزدیک ladle

پیشنهاد بهبود معانی