آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آذر ۱۴۰۴

    Skimmer

    ˈskɪmər ˈskɪmə

    شکل جمع:

    skimmers

    معنی skimmer | جمله با skimmer

    noun countable

    غذا و آشپزی کفگیر (سوراخ‌دار مسطح)

    skimmer, کفگیر (سوراخ‌دار مسطح)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    The chef used a skimmer to remove the froth from the soup.

    سرآشپز برای برداشتن کف سوپ از کفگیر استفاده کرد.

    Her grandmother's old copper skimmer was passed down through generations.

    کفگیر مسی قدیمی مادربزرگش از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود.

    noun countable

    تکنولوژی اسکیمر (دستگاهی که با کپی کردن غیرقانونی داده‌های نوار مغناطیسی کارت‌ بانکی روی یک کارت دیگر اطلاعات حساب بانکی قربانی را سرقت می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The skimmer was placed on the ATM.

    اسکیمر روی دستگاه خودپرداز قرار داده شد.

    The skimmer at the ATM stole my credit card details.

    اسکیمر موجود در دستگاه خودپرداز اطلاعات کارت اعتباری من را دزدید.

    noun countable

    رویه‌گیر

    We urgently need to deploy a skimmer to tackle the massive oil slick in the ocean.

    برای مقابله با لکه‌ی نفتی عظیم در اقیانوس، نیاز فوری داریم که رویه‌گیر مستقر کنیم.

    This portable skimmer is ideal for tackling small-scale oil contamination incidents.

    این رویه‌گیر قابل حمل برای مقابله با حوادث آلودگی نفتی در مقیاس کوچک ایدئال است.

    noun countable

    جانورشناسی آب‌شکاف (پرنده‌ای دریایی با بال‌های بلند که در ارتفاع پایین روی آب پرواز می‌کند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    I spotted a beautiful skimmer.

    آب‌شکاف زیبایی را دیدم.

    We delighted in watching the agile skimmers.

    از تماشای آب‌شکاف‌های چابک خوشحال بودیم.

    noun countable

    خواننده‌ی سطحی‌نگر

    The skimmer quickly read the newspaper headlines.

    مطالعه‌کننده‌ی سطحی به‌سرعت تیترهای روزنامه را خواند.

    As a busy student, she became an expert skimmer of textbooks.

    به عنوان یک دانشجوی پرمشغله، به خواننده‌ی سطحی‌نگر متخصص کتاب‌های درسی تبدیل شد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی کفش تخت

    She slipped on her skimmers.

    کفش تختش را پوشید.

    The skimmer is a popular choice for women who desire both comfort and style.

    کفش تخت انتخاب محبوبی برای خانم‌هایی است که هم راحتی و هم استایل را می‌خواهند.

    noun countable

    پوشاک کلاه پهن (حصیری و معمولاً تاج‌دار)

    He wore a stylish skimmer.

    کلاه پهن شیکی به سر داشت.

    The old man's worn-out skimmer gave him a classic look.

    کلاه پهن ازمدافتاده‌ی پیرمرد ظاهری کلاسیک به او بخشیده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد skimmer

    1. noun a stiff hat made of straw with a flat crown
      Synonyms:
      straw-hat boater sailor panama-hat panama leghorn

    سوال‌های رایج skimmer

    شکل جمع skimmer چی میشه؟

    شکل جمع skimmer در زبان انگلیسی skimmers است.

    ارجاع به لغت skimmer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «skimmer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skimmer

    لغات نزدیک skimmer

    • - skimmed
    • - skimmed milk
    • - skimmer
    • - skimming
    • - skimp
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.