امتحان کردن، تلاش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I've never tried windsurfing, but I'd like to have a go.
من هرگز موج سواری را امتحان نکرده ام، اما دوست دارم امتحان کنم.
Why don't you have a go at fixing the car yourself?
چرا خودت سعی نمی کنی ماشین را تعمیر کنی؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «have a go» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/have-a-go