Dissertation

ˌdɪsərˈteɪʃn ˌdɪsəˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dissertations

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable C1
    مقاله، رساله، بحث، پایان‌نامه، تز
    • - He wrote his doctorate dissertation on Sir Walter Raleigh.
    • - او رساله‌ی دکترای خود را درباره‌ی سروالتر رالی نگاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dissertation

  1. noun scholarly thesis
    Synonyms: argumentation, commentary, critique, discourse, disputation, disquisition, essay, exposition, memoir, monograph, tractate, treatise

ارجاع به لغت dissertation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissertation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissertation

لغات نزدیک dissertation

پیشنهاد بهبود معانی