با اعتمادبهنفس، قاطعانه، با قاطعیت، جسورانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They presented their case assertively, leaving little room for doubt.
آنها با اعتمادبهنفس وضعیت خود را مطرح کردند و جای چندانی برای تردید باقی نگذاشتند.
She spoke assertively during the meeting to convey her ideas clearly.
او در طول جلسه با قاطعیت صحبت کرد تا ایدههای خود را بهوضوح بیان کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assertively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assertively