امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assertive

əˈsɜrːt̬ɪv əˈsɜːtɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more assertive
  • صفت عالی:

    most assertive

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
جسور، بااعتمادبه‌نفس، قاطع، مدعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She always takes charge and speaks with an assertive tone.
- او همیشه مسئولیت را بر عهده می‌گیرد و با لحنی قاطع صحبت می‌کند.
- His assertive personality allowed him to stand up for himself in difficult situations.
- شخصیت جسورش به او این امکان را می‌داد که در شرایط سخت از خود دفاع کند.
adjective
قوی، متمایز (طعم یا عطر)
- The wine had an assertive taste.
- شراب طعمی قوی داشت.
- The assertive aroma of freshly ground coffee filled the room.
- عطر متمایز قهوه‌ی تازه‌آسیاب‌شده اتاق را پر کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assertive

  1. adjective aggressive
    Synonyms:
    absolute assured certain confident decided decisive demanding dogmatic domineering emphatic firm forceful forward insistent militant overbearing positive pushy self-assured self-confident strong-willed sure
    Antonyms:
    diffident quiet shy unconfident

ارجاع به لغت assertive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assertive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assertive

لغات نزدیک assertive

پیشنهاد بهبود معانی