صفت تفضیلی:
more assertiveصفت عالی:
most assertiveجسور، بااعتمادبهنفس، قاطع، مدعی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She always takes charge and speaks with an assertive tone.
او همیشه مسئولیت را بر عهده میگیرد و با لحنی قاطع صحبت میکند.
His assertive personality allowed him to stand up for himself in difficult situations.
شخصیت جسورش به او این امکان را میداد که در شرایط سخت از خود دفاع کند.
قوی، متمایز (طعم یا عطر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wine had an assertive taste.
شراب طعمی قوی داشت.
The assertive aroma of freshly ground coffee filled the room.
عطر متمایز قهوهی تازهآسیابشده اتاق را پر کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assertive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assertive