شکل جمع:
worthsصفت تفضیلی:
more worthصفت عالی:
most worthتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) با تمام قوا، با همهی انرژی یا نیرو
به هرچه که بیرزد، به هر بهایی، به هر قیمتی
not worth a damn (or a straw etc.)
کاملاً بیارزش
نظر خود را ابراز کردن، عقیدهی خود را گفتن
دارای ارزش کافی (در مقابل مزدی که میگیرد یا در برابر هزینهی آن)
مستحق حقوق و مزایایی که میگیرد، زبده، کارآمد
worth one's (or its) weight in gold
بسیار پرارزش
مفید، بهدرد خور، چیزی که به وقتش میارزد
سودمند، قابل صرف وقت
the game is not worth the candle
به زحمتش نمیارزد، آفتابه خرج لحیم است، ارزشش را ندارد
آیا ارزشش را دارد؟، آیا به زحمتش میارزد؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «worth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worth