سودمند بودن، بدرد خوردن، دارای ارزش بودن، در دسترس واقع شدن، فایده بخشیدن، سود، فایده، استفاده، کمک، ارزش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Will force alone avail us?
آیا اعمال زور به تنهایی کاری برایمان صورت خواهد داد؟
He decided to avail himself of his uncle's empty house.
او تصمیم گرفت خانهی خالی عمویش را مورد استفاده قرار دهد.
Protest was of no avail.
اعتراض بیهوده بود.
از فرصت استفاده کردن، استفاده کردن، مورد استفاده قرار دادن، مغتنم شمردن
بیهوده، بی فایده
بیهوده، کم فایده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «avail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avail