فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Availability

əˌveɪləˈbɪləti əˌveɪləˈbɪləti

شکل جمع:

availabilities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2

(چیزها) قابلیت استفاده، در دسترس بودن، موجود بودن، فراهم بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده
noun uncountable

(اشخاص) حضور، آمادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

It depends on the availability of seats

منوط است به بودن جای نشستن

the availability of money

در دسترس بودن (وجود) پول

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the availability of oil

فراهم بودن نفت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد availability

  1. noun the quality of being at hand when needed
    Synonyms:
    accessibility availableness handiness operability utilizability hereness thereness whereness inherence
    Antonyms:
    unavailability

لغات هم‌خانواده availability

  • noun
    availability

ارجاع به لغت availability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «availability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/availability

لغات نزدیک availability

پیشنهاد بهبود معانی