با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Worsted

ˈwʊstɪd ˈwʊstɪd ˈwʊstɪd ˈwʊstɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    worsts
  • وجه وصفی حال:

    worsting

معنی

noun
پشم ریشته، پشم تابیده، پشم اعلی، پارچه پشمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد worsted

  1. noun A tightly twisted woolen yarn spun from long-staple wool
    Synonyms: woolens, suiting, long-staple, worsted yarn, English worsted
  2. verb Defeat thoroughly
    Synonyms: whipped, overcome, licked, aced, defeated, trimmed, vanquished, surmounted, subjugated, bested, subdued, routed, beaten, mastered, conquered

ارجاع به لغت worsted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «worsted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worsted

لغات نزدیک worsted

پیشنهاد بهبود معانی