Worsted

ˈwʊstɪd ˈwʊstɪd ˈwʊstɪd ˈwʊstɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    worsts
  • وجه وصفی حال:

    worsting

معنی

noun
پشم ریشته، پشم تابیده، پشم اعلی، پارچه پشمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد worsted

  1. noun a tightly twisted woolen yarn spun from long-staple wool
    Synonyms:
    woolens suiting worsted yarn long-staple English worsted
  1. verb defeat thoroughly
    Synonyms:
    defeated beaten conquered overcome mastered subdued vanquished routed bested whipped licked aced trimmed surmounted subjugated

ارجاع به لغت worsted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «worsted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/worsted

لغات نزدیک worsted

پیشنهاد بهبود معانی