سومشخص مفرد:
conquersوجه وصفی حال:
conqueringتسخیرشده، فتحشده، تصرفشده (سرزمین و غیره)
The conquered city was left in ruins after the war.
شهر فتحشده پس از جنگ ویران شده بود.
The conquered lands were divided among the victorious nations.
سرزمینهای تسخیرشده بین ملتهای پیروز تقسیم شد.
مغلوب، شکستخورده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The conquered people were forced to bow down to their new rulers.
مردم مغلوب را مجبور کردند در برابر حاکمان جدید خود تعظیم کنند.
the conquered army
ارتش شکستخورده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conquered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conquered