معیار، مقیاس رفعت و خوبی، نمونه کامل، رقابت کردن، بهعنوان نمونه بهکار بردن، برتری یافتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a paragon of virtue
نمونهی کامل زهد و تقوا
His father was a paragon of generosity and honesty.
پدرش خدای سخاوت و درستکاری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «paragon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paragon