شکل جمع:
apotheosesاوج
Her acting career achieved its apotheosis in her forth movie.
هنر او در فیلم چهارمش به اوج رسید.
After years of hard work, winning the championship was the team's apotheosis.
پس از سالها سختکوشی، کسب عنوان قهرمانی اوج تیم بود.
ایزدانگاری (ارتقای انسان به مرتبهی الهی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The apotheosis of the hero in the story left a lasting impression on the audience.
ایزدانگاری قهرمان داستان تاثیری ماندگار بر مخاطب گذاشت.
The apotheosis of the king was a grand ceremony.
مراسم ایزدانگاری پادشاه مراسم باشکوهی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «apotheosis» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apotheosis