فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Apotheosis

əˌpɑːθiˈoʊsɪs əˌpɑːθiˈoʊsiːz əˌpɒθiˈəʊsɪs əˌpɒθiˈəʊsiːz

شکل جمع:

apotheoses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable formal

اوج

Her acting career achieved its apotheosis in her forth movie.

هنر او در فیلم چهارمش به اوج رسید.

After years of hard work, winning the championship was the team's apotheosis.

پس از سال‌ها سخت‌کوشی، کسب عنوان قهرمانی اوج تیم بود.

noun formal

ایزدانگاری (ارتقای انسان به مرتبه‌ی الهی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The apotheosis of the hero in the story left a lasting impression on the audience.

ایزدانگاری قهرمان داستان تاثیری ماندگار بر مخاطب گذاشت.

The apotheosis of the king was a grand ceremony.

مراسم ایزدانگاری پادشاه مراسم باشکوهی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apotheosis

  1. noun glorification
    Synonyms:
    idolization elevation immortalization deification

لغات هم‌خانواده apotheosis

  • noun
    apotheosis

ارجاع به لغت apotheosis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apotheosis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apotheosis

لغات نزدیک apotheosis

پیشنهاد بهبود معانی