آخرین به‌روزرسانی:
Absolution
ˌæbsəˈluːʃn
ˌæbsəˈluːʃn
معنی absolution | جمله با absolution
noun
uncountable
formal
دین آمرزش، بخشایش، عفو (به‌ویژه در دین مسیحیت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
True absolution requires sincere remorse and the will to change.
آمرزش حقیقی، نیازمند پشیمانی صادقانه و اراده برای تغییر است.
He sought absolution for his past mistakes through prayer and repentance.
او از طریق دعا و توبه، به‌دنبال بخشایش برای اشتباهات گذشته‌اش بود.
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد absolution
-
noun forgivenessSynonyms:
ارجاع به لغت absolution
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «absolution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/absolution
لغات نزدیک absolution
- - absolutely wrong
- - absoluteness
- - absolution
- - absolutism
- - absolutist