امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Veto

ˈviːt̬oʊ ˈviːtəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    vetoed
  • شکل سوم:

    vetoed
  • سوم‌شخص مفرد:

    vetoes
  • وجه وصفی حال:

    vetoing
  • شکل جمع:

    vetoes

معنی و نمونه‌جمله

noun
حق رد، رد، منع، نشانه مخالفت، رأی مخالف، رد کردن، قدغن کردن، رأی مخالف دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The president vetoed the republican bill.
- رئیس‌جمهور لایحه‌ی جمهوری‌خواهان را وتو کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veto

  1. noun refusal of permission
    Synonyms:
    ban blackball declination denial embargo interdict interdiction negative nonconsent prohibition
    Antonyms:
    allowance approval ok permission ratification sanction
  1. verb refuse permission
    Synonyms:
    ban blackball burn cut decline defeat deny disallow disapprove discountenance forbid give thumbs down interdict kill negate negative nix not go for pass pass by pass on prohibit put down refuse reject rule out shoot down throw away throw out thumbs down turn down
    Antonyms:
    allow approve ok permit ratify sanction

ارجاع به لغت veto

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veto

لغات نزدیک veto

پیشنهاد بهبود معانی