آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۲

    Declination

    ˌdeklɪˈneɪʃn̩ ˌdeklɪˈneɪʃn̩

    معنی declination | جمله با declination

    noun countable

    نجوم میل (کوچک‌ترین زاویه‌ی بین یک شیء معین و استوای سماوی)

    The declination of the star indicated its position in relation to Earth.

    میل این ستاره موقعیت آن نسبت به زمین را نشان می‌داد.

    The telescope's accuracy relied on accurately determining the celestial object's declination.

    دقت تلسکوپ به تعیین دقیق میل جسم آسمانی بستگی داشت.

    noun

    انحراف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    She avoided any declination from her moral values, staying true to herself.

    او از هرگونه انحراف از ارزش‌های اخلاقی‌اش اجتناب کرد و به خود وفادار ماند.

    His constant declination from his original goals made it difficult for others to trust his commitment.

    انحراف مداومش از اهداف اصلی‌اش، اعتماد کردن به تعهدش را برای دیگران دشوار می‌کرد.

    noun

    سرازیری، فروروی، فرود، نشیب

    The decline in sales indicates a clear business declination.

    کاهش فروش نشان‌دهنده‌ی سرازیری آشکار تجارت است.

    The mountain's steep declination made it difficult to hike.

    فروروی تند کوه، پیاده‌روی را دشوار می‌کرد.

    noun formal

    مخالفت

    His declination to join the committee surprised everyone.

    مخالفتش برای عضویت در کمیته همه را شگفت‌زده کرد.

    She expressed her declination to attend the event.

    مخالفتش برای حضور در این مراسم را ابراز کرد.

    noun

    انحراف (زاویه‌ی عقربه‌ی قطب‌نما)

    The declination of the magnetic needle was measured to be 15 degrees east.

    انحراف عقربه‌ی قطب‌نما ۱۰ درجه‌ی شرقی اندازه‌گیری شد.

    The sailor adjusted the compass according to the declination in order to navigate accurately.

    ملوان قطب‌نما را با توجه به انحراف تنظیم کرد تا بتواند با دقت حرکت کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد declination

    1. noun descent to a lower level or condition
      Synonyms:
      decline deterioration degeneration declension decadence atrophy degeneracy
      Antonyms:
      improvement
    1. noun a marked loss of strength or effectiveness
      Synonyms:
      decline fall failure deterioration descent declension declivity downslope
    1. noun a polite refusal of an invitation
      Synonyms:
      regrets
    1. noun (astronomy) the angular distance of a celestial body north or to the south of the celestial equator; expressed in degrees; used with right ascension to specify positions on the celestial sphere
      Synonyms:
      Dec celestial latitude

    ارجاع به لغت declination

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «declination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/declination

    لغات نزدیک declination

    • - declinable
    • - declinate
    • - declination
    • - decline
    • - decline in demand
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.