نجوم میل (کوچکترین زاویهی بین یک شیء معین و استوای سماوی)
The declination of the star indicated its position in relation to Earth.
میل این ستاره موقعیت آن نسبت به زمین را نشان میداد.
The telescope's accuracy relied on accurately determining the celestial object's declination.
دقت تلسکوپ به تعیین دقیق میل جسم آسمانی بستگی داشت.
انحراف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She avoided any declination from her moral values, staying true to herself.
او از هرگونه انحراف از ارزشهای اخلاقیاش اجتناب کرد و به خود وفادار ماند.
His constant declination from his original goals made it difficult for others to trust his commitment.
انحراف مداومش از اهداف اصلیاش، اعتماد کردن به تعهدش را برای دیگران دشوار میکرد.
سرازیری، فروروی، فرود، نشیب
The decline in sales indicates a clear business declination.
کاهش فروش نشاندهندهی سرازیری آشکار تجارت است.
The mountain's steep declination made it difficult to hike.
فروروی تند کوه، پیادهروی را دشوار میکرد.
مخالفت
His declination to join the committee surprised everyone.
مخالفتش برای عضویت در کمیته همه را شگفتزده کرد.
She expressed her declination to attend the event.
مخالفتش برای حضور در این مراسم را ابراز کرد.
انحراف (زاویهی عقربهی قطبنما)
The declination of the magnetic needle was measured to be 15 degrees east.
انحراف عقربهی قطبنما ۱۰ درجهی شرقی اندازهگیری شد.
The sailor adjusted the compass according to the declination in order to navigate accurately.
ملوان قطبنما را با توجه به انحراف تنظیم کرد تا بتواند با دقت حرکت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «declination» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/declination