رأی مخالف دادن، مخالفت کردن، تحریم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wanted to join the club, but since he was Jewish, they blackballed him.
میخواست عضو باشگاه بشود؛ ولی چون یهودی بود به او رأی مخالف دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blackball» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blackball