با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Blackberry

ˈblækberi ˈblækberi ˈblækbri ˈblækbri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blackberries

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    میوه توت سیاه
    • - I love the taste of blackberry ice cream.
    • - عاشق طعم بستنی توت سیاهم.
    • - I love eating blackberries straight from the bush.
    • - دوست دارم توت سیاه را مستقیم از شاخه بخورم.
  • noun uncountable
    نام تجاری تولیدکننده‌ی تلفن همراه هوشمند
    • - My phone is a blackberry, and I love its keyboard.
    • - موبایلک بلک‌بری است و صفحه کلیدش را خیلی دوست دارم.
    • - She used her blackberry to send a quick email.
    • - از بلک‌بری‌اش استفاده کرد تا یک ایمیل سریع بفرستد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد blackberry

  1. noun Bramble with sweet edible black or dark purple berries that usually do not separate from the receptacle
    Synonyms: blackberry bush

ارجاع به لغت blackberry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blackberry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blackberry

لغات نزدیک blackberry

پیشنهاد بهبود معانی