ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Dole

doʊl dəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    doled
  • شکل سوم:

    doled
  • سوم شخص مفرد:

    doles
  • وجه وصفی حال:

    doling
  • شکل جمع:

    doles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    قسمت، حصه، سرنوشت، تقسیم پول یا غذا در فواصل معین،صدقه، کمک هزینه دولتی به بیکاران، حق بیمه ایام بیکاری، اندوه، ماتم
    • - The weekly dole at a charity office.
    • - کمک‌های هفتگی که در سازمان خیریه داده می‌شود.
    • - He is still on the dole.
    • - او هنوز اعانه دریافت می‌کند.
    • - He has to accept doles.
    • - او مجبور است مقرری بگیرد.
    • - He collected old clothes and doled them out among the natives in the island.
    • - او لباسهای کهنه را جمع کرد و بین بومیان توزیع کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dole

  1. noun allowance, allocation
    Synonyms: allotment, alms, apportionment, benefit, charity, dispensation, distribution, division, donation, gift, grant, gratuity, handout, living wage, mite, modicum, parcel, pittance, portion, quota, relief, share, subsistence, trifle

ارجاع به لغت dole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dole

لغات نزدیک dole

پیشنهاد بهبود معانی