فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Truant

ˈtruːənt ˈtruːənt

گذشته‌ی ساده:

truanted

شکل سوم:

truanted

سوم‌شخص مفرد:

truants

وجه وصفی حال:

truanting

شکل جمع:

truants

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive adjective

طفره‌رو، از آموزشگاه گریز زدن، شاگرد یا آدم طفره‌رو، مکتب‌گریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

... will bring to school a truant child on Fridays

... جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truant

  1. adjective absent
    Synonyms:
    away gone missing not present no-show AWOL absent without leave astray cutting class skipping school playing hooky hooky
  1. noun absentee
    Synonyms:
    no-show shirker deserter runaway delinquent malingerer hooky player draft dodger

Collocations

play truant

از مدرسه فرار کردن، وظیفه‌نشناسی کردن

ارجاع به لغت truant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truant

لغات نزدیک truant

پیشنهاد بهبود معانی