به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deserter

dɪˈzɜrːt̬ər dɪˈzɜːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    فراری، ناسپاس
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deserter

  1. noun fugitive from responsibility
    Synonyms: absconder, apostate, AWOL, backslider, betrayer, criminal, defector, delinquent, derelict, escapee, escaper, hookey player, lawbreaker, maroon, no-show, recreant, refugee, renegade, runaway, shirker, slacker, traitor, truant

ارجاع به لغت deserter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deserter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deserter

لغات نزدیک deserter

پیشنهاد بهبود معانی