امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deserter

dɪˈzɜrːt̬ər dɪˈzɜːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
فراری، ناسپاس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deserter

  1. noun fugitive from responsibility
    Synonyms:
    absconder apostate AWOL backslider betrayer criminal defector delinquent derelict escapee escaper hookey player lawbreaker maroon no-show recreant refugee renegade runaway shirker slacker traitor truant

ارجاع به لغت deserter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deserter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deserter

لغات نزدیک deserter

پیشنهاد بهبود معانی