Economically

ˌiːkəˈnɑːmɪkli ˌiːkəˈnɒmɪkli
آخرین به‌روزرسانی:
  • adverb
    به‌طور مقرون‌به‌صرفه، به‌طور اقتصادی، با ‌صرفه‌جویی، مقتصدانه
    • - We need to find a way to travel economically.
    • - باید راهی پیدا کنیم که به‌طور مقرون‌به‌صرفه سفر کنیم.
    • - They managed to finish the project economically by cutting unnecessary expenses.
    • - آن‌ها با کاهش هزینه‌های غیرضروری توانستند پروژه را به‌طور اقتصادی به پایان برسانند.
  • adverb
    از نظر اقتصادی، به لحاظ اقتصادی
    • - That country has been struggling economically.
    • - آن کشور از نظر اقتصادی دچار مشکل شده است.
    • - The country is striving to improve economically by diversifying its industries and attracting foreign investments.
    • - این کشور در تلاش است تا با تنوع بخشیدن به صنایع و جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی، به لحاظ اقتصادی بهبود یابد.
  • adverb
    به‌طور مختصر و مفید
    • - I wrote the passage economically.
    • - متن را به‌طور مختصر و مفید نوشتم.
    • - She expressed her meaning economically.
    • - منظورش را به‌طور مختصر و مفید بیان کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده economically

ارجاع به لغت economically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «economically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/economically

لغات نزدیک economically

پیشنهاد بهبود معانی