بهطور مقرونبهصرفه، بهطور اقتصادی، با صرفهجویی، مقتصدانه
We need to find a way to travel economically.
باید راهی پیدا کنیم که بهطور مقرونبهصرفه سفر کنیم.
They managed to finish the project economically by cutting unnecessary expenses.
آنها با کاهش هزینههای غیرضروری توانستند پروژه را بهطور اقتصادی به پایان برسانند.
از نظر اقتصادی، به لحاظ اقتصادی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That country has been struggling economically.
آن کشور از نظر اقتصادی دچار مشکل شده است.
The country is striving to improve economically by diversifying its industries and attracting foreign investments.
این کشور در تلاش است تا با تنوع بخشیدن به صنایع و جذب سرمایهگذاریهای خارجی، به لحاظ اقتصادی بهبود یابد.
بهطور مختصر و مفید
I wrote the passage economically.
متن را بهطور مختصر و مفید نوشتم.
She expressed her meaning economically.
منظورش را بهطور مختصر و مفید بیان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «economically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/economically